سرزمین زیبا
سرزمین زیبا

سرزمین زیبا

شکلات ۲

Cokolady 

 

 Cokolady 

 

 

 

Cokolady 

 

 

 

Cokolady  

 

 

آیا میدانستید؟؟؟؟؟

آیا می دانستید بلندترین موی سر دنیا ۶ متر است؟ 

آیا می دانستید ماه در هر سال به اندازه ۸/۳ سانتیمتر از زمین دور می شود؟ 

آیا می دانستید بـرای جلوگیـری از جـوانـه زدن سـیـب زمینی کافی است درون سبد آن یک سیب قرار دهید؟ 

آیا می دانستید یک انسان حداکثر می‌تواند با سرعت ۳۵ کیلومتر در ساعت بدود؟ 

آیا می دانستید تا زمانی که که غذا با بزاق دهان مخلوط نشده باشد، مزه اش احساس نمی گردد؟ 

آیا می دانستید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمی شود؟ 

آیا می دانستید نوعی عنکبوت می‌تواند ۳۰۰ برابر وزنش را بلند کند؟ 

آیا می دانستید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست می افتند؟ 

آیا می دانستید سالانه ۳,۱ میلیون مترمکعب چوب صرف چوب‌های غذاخوری در چین می‌شود؟ 

آیا می دانستید شما به طور متوسط ۱۵۰۰۰ بار در روز پلک می‌زنید؟ 

آیا می دانستید گربه ماهی بیش از ۲۷۰۰۰ عضو چشایی دارد؟ 

 

www.mishi.com 

21 روش برای گفتن دوستت دارم بدون گفتن حتی یک کلمه


همانطور که می دانید گفتن دوستت دارم برای شما و همچنین برای نامزدتان بسیار اهمیت دارد. اما شما نباید به گفتن دوستت دارم بسنده کنید. درحقیقت، ابراز علاقه غیر کلامی روش بهتری برای جذب کردن مردان است.


مردها تمایل دارند که دوستت دارم را در کارهایشان ثابت کنند بنابراین برای ابراز احساساتشان کمتر از این جمله استفاده می کنند.  ما در اینجا شما را با نحوه ابراز علاقه چند نفر آشنا می کنیم تا ببینید چگونه می توانید علاقه و عشقتان را بدون گفتن یک کلمه به طرف مقابلتان ابراز کنید.
 
 
رمانتیک باشید
• گاهی اوقات من یک پیام عاشقانه برای همسرم روی میز صبحانه اش می نویسم. مخصوصا روز ولنتاین با برش های نان روی میز صبحانه علاقه ام را به او نشان میدهم. او با دیدن این پیام عاشقانه لبخندی بر لبانش می نشیند.

• هرچندوقت یکبار روی یک کارت برایش می نویسم که چقدر دوستش دارم و از او تشکر می کنم که قبل از اینکه بخوابد آن را بخواند.

• همسر من، گاهی اوقات به ماموریت کاری می رود و وقتی که برمی گردد، به او هدیه کوچکی می دهم. هدیه را روی میز آشپزخانه می گذارم و منتظر می مانم  تا متوجه اش شود. هدیه ای که برایش تهیه می کنم می تواند عطر مورد علاقه اش، گل طبیعی، یا حتی یک تکه وسیله زینتی که خودم درستش کردم باشد.

•  من گاهی اوقات نوشته های عاشقانه، را در کشوی لباسهای همسرم می گذارم. او هرگز نمی تواند پیش بینی کند که دفعه بعد چه چیزی خواهد دید. او بعد از دیدن نوشته های من آن را بر می دارد و می داند که کار من است. 

• من روی آینه برای همسرم می نویسم دوستت دارم تا هروقت سراغ آینه رفت آن را ببیند.
 

زندگی را راحت بگیرید
• شوهر من هر شب خمیردندان را روی مسواکم می ریزد و روی سینک می گذارد. او بهترین شوهر دنیا است.

• من لیست کانال های تلویزیون را به ترتیب علائق شوهرم تنظیم می کنم. مثلا اول کانالی که بیشتر فیلم پخش می کند و سپس کانال ورزشی. چون می دانم که او به این دو شبکه علاقه دارد البته این موضوع را به او نمی گویم. زمانی که کنترل تلویزیون را دستش گرفت کاملا سورپریز می شود.

• قبل از اینکه شوهرم سرکار برود، میز صبحانه را آماده می کند. برای یک مرد، این واقعا قدم بزرگی است.

•  شوهر من هر روز صبح زود بیدار می شود. با وجود اینکه کارش ساعت 9 شروع می شود و می توانید دیرتر از من بیدار شود اما اینگونه نیست. وقتی که من آماده شدم، همسرم سه فرزندمان را به سمت ماشینش می برد تا آنها را برساند. برای من این کار بهترین روش است که نشان می دهد او همه ما را عاشقانه دوست دارد.
 

قدردانی تان را نشان دهید
• وقتی که من و همسرم با دوستانمان بیرون می رویم من واقعا به خودمان افتخار می کنم حتی اگر او درمورد چیزهای کوچکی از من صحبت کند.

•  هر روز صبح قبل از اینکه من از خواب بیدار شوم، همسرم دو عدد حوله تمیز برایم آماده می کند تا وقتی که حمام رفتم حوله ام آماده باشد. یک حوله بزرگ برای بدنم و یک حوله کوچکتر برای موهایم.
 
با در آغوش گرفتن همسرتان از او تشکر و قدردانی کنید
اولین اعتراضی که بیشتر از بقیه از مردان می شنویم این است که آنها می گویند ما برای کاری که انجام می دهیم قدردانی نمی شویم. دفعه بعد که شوهرتان برای بردن زباله ها به بیرون از خانه رفت برای 30 ثانیه هم که شده او را در آغوش بگیرید و از او قدردانی کنید. مردان فوق العاده تحت تاثیر این روش قرار میگیرند.

•  زمستان ها موقع صبح، من ماشین شوهرم را استارت می زنم تا زمانی که می خواهد سرکار برود ماشینش گرم شده باشد.
 

نشانه های عشق و صمیمیت را از خودتان به جا بگذارید
• صفحه موبایل همسرتان را عوض کنید تا هروقت به گوشی اش نگاه کرد جمله دوستت دارم را بخواند.

• من و همسرم ایمیل های کوتاهی برای همدیگر می فرستیم تا به همدیگر نشان دهیم که در هر لحظه چه حسی نسبت به یکدیگر داریم. یکبار او برای من نوشت: آهنگ یک خواننده مرا یاد تو می اندازد. حالا هرموقع که من آن را گوش می کنم متوجه می شوم چقدرشوهرم مرا دوست دارد.

•  شوهر من ساعت 5:30 صبح بیدار می شود، اما شب قبل لباسهایش را از داخل کمد و کشویش بیرون می آورد تا صدای باز و بسته شدن آنها مرا بیدار و اذیت نکند. به نظر شما این عشق نیست؟!
 

یک پیام رمزدار بفرستید
• روی دیوار هال تا دیوار اتاق خواب نوشته ای دنباله دار برای همسرتان بنویسید.

• هر روز صبح که شوهرم سر کار می رود سه بار برایم بوق می زند. با این کار به من نشان می دهد که دوستت دارم 
 

درب جهنم در کشور ازبکستان

این محل که در نزدیکی شهر کوچک درواز در ازبکستان قرار دارد، توسط افراد محلی "در جهنم" خوانده می شود. داستان در جهنم به 35 سال قبل برمی گردد: هنگامیکه زمین شناسان در جستجوی گاز حفاری می کردند، به حفره ای زیر زمینی رسیدند که بسیار بزرگ بود و همه تجهیزیت حفاری و چادرهای کاوشگران را در خود فرو برد. از آنجایی که حفره را گاز پر کرده بود، کسی جرات رفتن به عمق غار را پیدا نکرد و آنان حفره را آتش زدند تا از انتشار گازهای سمی جلوگیری کنند. از آن زمان، این حفره برای 35 سال است که بدون وقفه می سوزد.

 

 

 

http://p30top.persianblog.ir/post/1298/

گل

 

 

 

 

  

 

 

 

تبریک

 

 

حلول ماه قشنگ ربیع الاول را به همه دوستانم تبریک می گویم 

 

 

ماه ربیع الاول سومین ماه از ماههای قمری و از ماه های فرخنده برای شیعیان است. حادثه مهم و تاریخی لیله المبیت ، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیهاسلام، آغاز امامت امام مهدی علیه السلام، عیدالزهرا و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.
همچنین غزوه بنی نضیر در سال 4 قمری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال 41 قمری، ، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال 64 قمری، حادثه صاحب زنج و قتل سیصد هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال 258 از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.  

فضایل زیارت امام رضا(ع)

ثواب، پاداش و مزدی است که پرودگار به فضل و لطف خود در برابر کارهای خیری که خالصانه انجام گرفته، به بندگان عطا می کند(وا... عنده حسن الثواب- آل عمران 195 ) یکی از بهترین این کارها، زیارت قبور ائمه(ع) و اولیای خداوند می باشد و کسی که با معرفت و اخلاص و طبق دستور شرع و به دور از خود نمایی یکی از آنها را زیارت نماید، مستحق ثوابهایی است که در روایات آمده است. تمام ائمه(ع) نور واحد و مشعل فروزانی از نور الهی می باشند و اختلافی که هست، در ظرف زمان و مکانی است که در آن زندگی می کرده اند و به همین خاطر زیارت آنها مانند هم می باشد. امام صادق(ع) می فرماید: زیارت حضرت فاطمه(س) مانند زیارت پدر بزرگوارش می باشد، چنانچه زیارت هر یک از پنج تن آل عبا و ذریه معصوم آنها مانند زیارت دیگری است( 1 ). همچنین، امام موسی کاظم(ع) در روایتی فرموده اند: هرکس نخستین ما را زیارت کند، همانا آخرین را زیارت کرده و هر کس ولایت اولین ما را بپذیرد، همانا ولایت آخرین ما را پذیرفته و آن کس که ولایت آخرین ما را قبول کند، همانا ولایت نخستین ما را قبول کرده است و هر کس حاجت یکی از اولیا(دوستان و پیروان) ما را برآورد، چنان است که حاجت همه ما را برآورده است( 2 ).

1 )زیارت امام رضا(ع) ، بخشش گناهان
رسول خدا(ص) در رابطه با فضیلت زیارت امام رضا(ع) می فرمایند: بزودی پاره تن من در خراسان دفن می شود. هر گرفتاری که او را زیارت نماید، خداوند گرفتاریش را برطرف می کند و هر گناهکاری که او را زیارت کند، گناهانش بخشوده می شود.( 3 )
از امام جواد(ع) نیز نقل شده است:
هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد.( 4 )
امیرالمؤمنین(ع) هم می فرمایند: به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان به ناحق به وسیله سم کشته می شود که همنام من و پدرش هم اسم موسی ابن عمران می باشد. آگاه باشید، هر کس او را که غریب است زیارت نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد، هر چند به اندازه تعداد ستارگان، و قطرات بارانها و برگ درختان باشد.( 5 )
2) برابری با پاداش مجاهدین صدر اسلام
امام صادق(ع) می فرمایند: فرزندی از فرزندان موسی که هم نام امیر المومنین(ع) است، به وسیله سم در سرزمین خراسان کشته و در آنجا غریبانه دفن می شود هر کس او را باشناخت و معرفت زیارت نماید، خداوند پاداش کسی را که قبل از فتح مکه مالش را (در راه خدا) انفاق و با جانش جهاد کرده است، به او اعطا می کند.( 6 )
در روایات دیگری همان امام(ع) می فرمایند: نوه من در سرزمین خراسان در شهری که به آن طوس گفته می شود کشته می شود. هر کس او را با معرفت زیارت نماید، در روز قیامت دست او را گرفته و وارد بهشت می نمایم، هر چند دارای گناهان کبیره باشد. راوی گوید: عرض کردم، فدایت شوم، عرفان حق او چیست؟ فرمود یقین بداند او امام واجب الاطاعه و غریب و شهید است. و هر کس با این شناخت او را زیارت نماید، خدا اجر و پاداش 70 شهید را که در حضور پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند، به او عطا می کند.( 7 )
3) برابری با حج
امام کاظم(ع): هر کس قبر فرزندم علی را زیارت نماید، نزد خداوند اجر هفتاد حج قبول شده را خواهد داشت. راوی گوید: عرض کردم، هفتاد حج قبول شده؟ امام فرمود: بله هفتاد هزار حج، راوی سؤال می کند هفتاد هزار حج؟ امام می فرماید، چه بسا حجی که قبول نشود، اما هر کس او را زیارت نماید و یک شب را در نزدش بماند، خدا را در عرش ملاقات خواهد کرد.( 8 )
ابونصر بزنطی گوید: در نوشته ای به خط امام رضا(ع) خواندم، به شیعیانم ابلاغ کن که همانا زیارت من نزد خداوند برابر هزار حج و هزار عمره مقبول است. راوی گوید: از امام جواد(ع) پرسیدم، برابر با هزار حج است؟ آن حضرت جواب داد: آری، سوگند به خداوند که برابر با یک میلیون حج است، اما برای کسی که با معرفت، او را زیارت کند( 9 )
امام رضا(ع) خود معتقد است: در خراسان سرزمینی است که محل رفت و آمد ملائکه خواهد شد و تا روز قیامت همواره گروهی از ملائکه از آسمان به زمین فرود می آیند و سپس به آسمان صعود می نمایند. سؤال شد: ای پسر رسول خدا، این کدام سرزمین است؟ فرمود: سرزمین طوس، بخدا قسم این زمین قطعه ای از بهشت است و هر کس مرا در این سرزمین زیارت نماید، مانند کسی است که پیامبر(ص) را زیارت کرده و خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره قبول شده را برای او می نویسد و من و پدرانم در روز قیامت شفیع او خواهیم بود.( 10 )
4) نیل به شفاعت
اما رضا(ع): هر کس مرا زیارت نماید، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او خواهیم بود( 11 )
در روایت دیگری فرموده است: هیچ یک از دوستان با معرفت مرا زیارت نمی کند، مگر اینکه در روز قیامت او را شفاعت می کنم.( 12 )
و در روایت سومی آن امام همام فرموده است: آگاه باشید، هر کس مرا زیارت نماید در حالی که بداند حق و اطاعت من بر او واجب است، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر کس را که ما شفیع باشیم نجات می یابد، هر چند به اندازه انس و جن گناه داشته باشد( 13 )
5) دخول بهشت
عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) روایت می کند که آن حضرت فرموده به کسی که قبر پدرم رضا(ع) را در طوس با شناخت زیارت کند، نزد خدای تعالی برایش بهشت را ضمانت می نمایم( 14 )
و همچنین در روایت دیگری فرموده است، هر کس پدرم را زیارت نماید، بهشت برای اوست.( 15 )
حسن بن علی و شاء می گوید از امام رضا(ع) پرسیدم: پاداش کسی که یکی از ائمه(ع) را زیارت نماید، چیست؟ فرمود: پاداش کسی که به زیارت امام حسین(ع) برود. عرض کردم: پاداش کسی که امام حسین را زیارت نماید چیست؟ فرمود: به خدا قسم بهشت( 16 )
رسول خدا(ص): به زودی پاره تن من در سرزمین خراسان دفن می گردد، هیچ مؤمنی او را زیارت نمی کند مگر اینکه خداوند بهشت را بر او واجب و آتش جهنم را بر بدن او حرام می گرداند.( 17 )
7) همجواری با پیامبر(ص) و ائمه(ع)
ابو صلت هروی می گوید: از امام رضا شنیدم که می فرمود: به خدا قسم، هر یک از ما کشته و شهید خواهیم بود. عرض شد: ای پسر رسول خدا(ص)، کدام فرد تو را خواهد کشت؟ فرمود: بدترین فرد زمان، مرا به سم خواهد کشت و در شهر غریبی دفن می شوم. آگاه باشید، هر کس مرا در غربت و تنهایی زیارت نماید، خداوند اجر و پاداش هزار شهید، صد هزار درستکار، صد هزار حاجی و عمره گزار و صد هزار مجاهد را برای او می نویسد و به همراه ما محشور خواهد شد و در بهشت برین رفیق و همراه ما خواهد بود.( 18 )
امام کاظم(ع):هر کس قبر ائمه(ع) را زیارت نماید، روز قیامت با ما خواهد بود.  
 
 

رضا جان ....

 

 

 

 

 

 

 

رضا جان در آخرین روز از ماه صفر تو را به آبروی فاطمه زهرا 

تو را به خواهر مهربانت قسم میدهم که ما را نجات بده 

نجات از این دنیا 

نجات از بدی 

نجات از زشتی 

رضا جان بخواه تا منم بیا پیشت 

واسه تو که کاری نداره 

رضا جان کمک کن 

رضا جان....

امام رضا (ع) الگویی برای اخلاق

امامان پاک ما در میان مردم و با مردم مى‏زیستند، وعملا به مردم درس زندگى و پاکى و فضیلت مى‏آموختند، آنان الگو و سرمشق دیگران بودند، و با آن که مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز مى‏ساخت، و برگزیده‏ خدا و حجت او در زمین بودند درعین حال در جامعه حریمى نمى‏گرفتند، و خود را از مردم جدا نمى‏کردند، و به روش جباران انحصار و اختصاصى براى خود قائل نمى‏شدند، و هرگز مردم را به بردگى و پستى نمى‏کشاندند و تحقیر نمى‏کردند. آنان نمونه بارز اسوه حسنه می باشند.

«ابراهیم بن عباس‏»مى‏گوید:«هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسى جفا ورزد، و نیز ندیدم که سخن کسى را پیش از تمام شدن قطع کند، هرگز نیازمندى را که مى‏توانست نیازش را بر آورده سازد رد نمى‏کرد، در حضور دیگرى پایش را دراز نمى‏فرمود، هرگز ندیدم به کسى از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئى کند، خنده‏ او قهقهه نبود بلکه تبسم بود، چون سفره‏ غذا به میان مى‏آمد همه‏ افراد خانه حتى دربان و مهتر را نیز بر سفره‏ خویش مى‏نشاند و آنان همراه با امام غذا مى‏خوردند. شبها کم مى‏خوابید و بیشتر بیدار بود، و بسیارى از شبها تا صبح بیدار مى‏ماند و به عبادت مى‏گذراند، بسیار روزه مى‏داشت و روزه‏ سه روز در هر ماه را ترک نمى‏کرد (1) ، کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، وبیشتر در شبهاى تاریک مخفیانه به فقرا کمک مى‏کرد. (2)

«محمد بن ابى عباد» مى‏گوید: فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسى بود. لباس او- در خانه- درشت و خشن بود، اما هنگامیکه در مجالس عمومى شرکت مى‏کرد (لباسهاى خوب و متعارف مى‏پوشید) و خود را مى‏آراست. (3)

شبى امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ نقصى پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: ما گروهى هستیم که میهمانان خود را به کار نمى‏گیریم. (4)

یکبار شخصى که امام را نمى‏شناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد،امام علیه السلام پذیرفت و مشغول شد، دیگران امام را بدان شخص معرفى کردند، و او با شرمندگى به عذرخواهى پرداخت ولى امام بى توجه به عذر خواهى او همچنان او را کیسه مى‏کشید و او را دلدارى مى‏داد که طورى نشده است. (5)

شخصى به امام عرض کرد:به خدا سوگند هیچ کس در روى زمین از جهت ‏برترى و شرافت پدران به شما نمى‏رسد.

امام فرمود:تقوى به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. (6)

مردى از اهالى بلخ مى‏گوید: در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم، روزى سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران و غلامان حتى سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.

من به امام عرض کردم: فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت‏باش، پروردگار همه یکى است، پدر و مادر همه یکى است، و پاداش هم به اعمال است. (7)

«یاسر» خادم امام مى‏گوید:امام رضا علیه السلام به ما فرموده بود اگر بالاى سرتان ایستادم (و شما را براى کارى طلبیدم) و شما به غذا خوردن مشغول بودید برنخیزید تا غذایتان تمام شود.بهمین جهت ‏بسیار اتفاق مى‏افتاد که امام ما را صدا مى‏کرد، و در پاسخ او مى‏گفتند به غذا خوردن مشغولند، و آن گرامى مى‏فرمود بگذارید غذایشان تمام شود. (8)

یکبارغریبى خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم،از حج ‏باز گشته‏ام و خرجى راه تمام کرده‏ام، اگر مایلید مبلغى به من مرحمت کنید تا خود را بوطنم برسانم، و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زیرا من ‏در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‏ام.

امام برخاست و به اطاقى دیگر رفت، و دویست دینار آورد و از بالاى در دست‏خویش را فراز آورد، و آن شخص را خواند و فرمود:این دویست دینار را بگیر و توشه‏ راه کن، و به آن تبرک بجوى، و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه بدهى...

آن شخص دینارها را گرفت و رفت، امام از آن اطاق به جاى اول بازگشت،از ایشان پرسیدند چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟

فرمود:تا شرمندگى نیاز و سؤال را در او نبینم... (9)

امامان معصوم و گرامى ما در تربیت پیروان و راهنمائى ایشان تنها به گفتار اکتفا نمى‏کردند، و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه‏ای مبذول مى‏داشتند، و در مسیر زندگى اشتباهاتشان را گوشزد مى‏فرمودند تا هم آنان از بیراهه به راه آیند، و هم دیگران و آیندگان بیاموزند.

«سلیمان جعفرى‏» از یاران امام رضا علیه السلام مى‏گوید: براى برخى کارها خدمت امام بودم، چون کارم انجام شد خواستم مرخص شوم، امام فرمود:امشب نزد ما بمان.

همراه امام به خانه‏ او رفتم،هنگام غروب بود،غلامان حضرت مشغول بنائى بودند امام در میان آنها غریبه ای دید، پرسید:این کیست؟عرض کردند: به ما کمک مى‏کند و به او چیزى خواهیم داد.

فرمود: مزدش را تعیین کرده‏اید؟

گفتند: نه!هر چه بدهیم مى‏پذیرد.

امام بر آشفت و خشمگین شد.من به حضرت عرض کردم: فدایتان شوم خود را ناراحت نکنید. ..

فرمود: من بارها به اینها گفته‏ام که هیچکس را براى کارى نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرار داد ببندید. کسى که بدون قرار داد و تعیین مزد کارى انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهى باز گمان مى‏کند مزدش را کم داده‏ای، ولى اگر قرار داد ببندى و به مقدار معین شده بپردازى از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده ای، و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزى به او بدهى هر چند کم و ناچیز باشد مى‏فهمد که بیشتر پرداخته‏ای و سپاسگزار خواهد بود. (10)

«احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى‏» که از بزرگان اصحاب امام رضا علیه السلام محسوب مى‏شود نقل مى‏کند. من با سه تن دیگر از یاران امام خدمتش شرفیاب شدیم، و ساعتى نزد امام نشستیم، چون خواستیم باز گردیم امام به من فرمود:اى احمد!تو بنشین.همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم، و سؤالاتى داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ مى‏فرمودند، تا پاسى از شب گذشت، خواستم مرخص شوم، فرمود: مى‏روى یا نزد ما مى‏مانى؟

عرض کردم:هر چه شما بفرمائید،اگر بفرمائید بمان مى‏مانم و اگر بفرمائید برو مى‏روم.

فرمود: بمان، و اینهم رختخواب (و به لحافى اشاره فرمود) .آنگاه امام برخاست و به اطاق خود رفت.من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خداى را که حجت‏خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود.

هنوز در سجده بودم که متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، برخاستم.حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود:

اى احمد!امیرمؤمنان علیه السلام به عیادت‏«صعصعة بن صوحان‏» (که از یاران ویژه‏ آن حضرت بود) رفت، و چون خواست ‏برخیزد فرمود:«اى صعصعه!از این که به عیادت تو آمده‏ام به برادران خود افتخار مکن _عیادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بدانى_ از خدا بترس و پرهیزگار باش، براى خدا تواضع و فروتنى کن خدا ترا رفعت مى‏بخشد.» (11)

امام علیه السلام با این عمل و سخن خویش هشدار داده است که هیچ عاملى جاى خود سازى و تربیت نفس و عمل صالح را نمى‏گیرد، و به هیچ امتیازى نباید مغرور شد، حتى نزدیکى به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیله فخر و مباهات و احساس برترى بر دیگران گردد. 
 

مجسمه های جالب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند داستان عالی

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت.

روی کاغذ نوشته بود" لطفا۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" .۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .

سگ هم کیسه راگرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد.  

سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید .

با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و  بعد از خیابان رد شد.

قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.

قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.

 اتوبوس آمد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره انرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت.

صبر کرد تا اتوبوس بعدی آمد دوباره شماره آنرا چک کرد  اتوبوس درست بود سوار شد.

قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.

اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد.

پس از چند خیابان سگ روی پنجه باند شد و زنگ اتوبوس را زد.

اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید.

گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید.

اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.

سگ به طرف محوطه باغ رفت  و روی دیداری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.

قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. ا

ین باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟

 این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه D: 

 

************************************************************ 

 

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود و برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟ به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدمروز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟ اون هیچ جوابی نداد.... حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم اونجا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی... از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر سرش داد زدم ": چطور جرات کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!" گم شو از اینجا! همین حالا اون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد . یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم . بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی همسایه ها گفتن که اون مرده ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ، خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم آخه تو وقتی کوچیک بودی توی یک تصادف یکی از چشمات رو از دست دادی و من به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم بنابراین چشم خودم رو دادم به تو برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه با همه عشق و علاقه من به تو!!!!!!!!!!!!  

 

****************************************************** 

 زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود. 

 

www.mishi.com 

دوست داشتن

آه چه حالتی دارد! نه به وصف می­آید و نه  به فهم! دوست داشتن چه قدرتی دارد، در خویشاوندی و صمیمیت راستین چه نیروی معجزه گر خدایی نهفته است. چه لذتی است اینجا در "خود را نادیده گرفتن " در "خود را لقمه لقمه کردن" و به دهان دوست دادن که بجود و بجود و بجود و طعم و عصاره­اش را بمکد و تفاله­اش را بر خاک بریزد و این خود بهترین زندگی کردن است! و اینها و اینگونه نعمت­ها را همه از او دارم! من کی با این حالات آشنا بودم؟ کودک را، پدرش، مادرش می­زند و او به گریه می­افتد و از درد فریاد می­کشد، اما چه می­کند؟ با چهره برافروخته و چشمانی سرخ و گونه­های خیس از اشک، خود را به دامن مادرش یا پدرش، همان که آزارش داده است می­افکند.            

                                                       

دکتر علی شریعتی 

 

http://matalebeziba.blogfa.com/

تصاویر متحرک عشقولانه

000204ED.gif000204EA.gif 

 

 

page_img.jpg 

 000204E6.gif 000204F1.gif 0002043B.gif 00020167.gif  

 

 00020236.gif 0002023D.gif 000204EA.gif 000201E5.gif  00020466.gif  000204EC.gif  00020239.gif  000204F4.gif  000204F5.gif  000204F2.gif  000203F8.gif  0002032E.gif    

 

000203D3.gif  00020467.gif  

 

 

www.cloob.com 

تصاویر متحرک

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net 

 

 

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net 

 

 

 

 

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net 

 

 تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net 

 

 

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

عشققققققق















 

 

کارت پستال های ولنتاین














سلام

سلام دوستان.من امروز یه تقویم خریدم به نام " کتیبه عشق"  

تقویم بامزه ایه.وب سایت هم داره. یه سری بزنید 

www.katibeheshgh.ir 

فال اشکال هندسی

شاید شما هم جزو افرادى هستید که در دوران تحصیل درس هندسه برایتان

 هیچ جذابیتى نداشته و احتمالاً از شنیدن نام آن بیزارید ولى چند لحظه این موضوع را

فراموش کنید. بعد ساده ترین اشکال هندسى را به خاطر بیاورید؛

 

مربع، مستطیل، مثلث، دایره و منحنى

 

 سپس خیلى سریع و بدون اینکه زیاد به مغزتان فشار بیاورید شکلى را انتخاب کنید که

بیشتر از همه مى پسندید. در حقیقت یک تست روانشناسى پیش روى شما قرار دارد

 که با توجه به انتخابتان بسرعت نشان مى دهد شما در زندگى چه جور

آدمى هستید و در چه مشاغلی احتمال موفقیتتان بیشتر است!

 

مربع

افرادى که شکل مربع را انتخاب مى کنند کسانى هستند که در یک محیط پایدار

 بیشترین احساس آرامش را دارند و مسیر کارهایشان کاملاً واضح است.

 چنین اشخاصى محافظه کارند و دوست دارند همه چیز مرتب و منظم باشد.

 وظیفه شناس هستند و اگر کارى را به آنها محول کنید آنقدر روى آن وقت مى گذارند

تا تمام شود، حتى اگر کارى تکرارى و طاقت فرسا باشد و مجبور

 شدند به تنهایى آن را انجام دهند.

 

مستطیل

اصولگرایى مشخصه بارز این افراد است. آنها نیز نظم و ترتیب را دوست دارند

 ولى آن را بیشتر از طریق سازماندهى هاى دقیق اجرا مى کنند.

 این امر سبب مىشود که راههاى مناسبى را انتخاب و همه قواعد و مقررات

 را بررسى کنند. اگر وظیفه اى را به این اشخاص محول کنید ابتدا آن را به خوبى

 سازماندهى مى کنند تا اطمینان یابند که به طور اصولی اجرا خواهد شد.

 

مثلث

اشخاصى که شکل مثلث را انتخاب مى کنند هدف گرا هستند.

 آنها از برنامه ریزى قبل از انجام کارها لذت مى برند و به طرح موضوعات

 و برنامه هاى بزرگ و بلند مدت تمایل نشان مى دهند، اما ممکن است جزئیات

 را فراموش کنند. اگر کارى را بر عهده آنها بگذارید هدفى را براى آن تعیین

 و سپس با برنامه ریزى کار را آغاز می کنند.

 

دایره

چنین افرادى اجتماعى و خوش صحبت هستند، هیچ لحن خشنى ندارند

و امور را به وسیله صحبت کردن درباره آنها تحت کنترل خود در مى آورند. ارتباطات اولین

 اولویت آنها در زندگى است. مطمئن باشید که اگر وظیفه اى به آنها محول شود

 آنقدر درباره آن صحبت مى کنند تا هماهنگى لازم ایجاد شود.


 

منحنى

خلاقیت در این قبیل افراد موج میزند و اغلب اوقات کارهاى جدید و متفاوت

 را ارائه مى دهند. نظم و ترتیب برایشان کسالت آور است

 و اگر تکلیف را براى آنها در نظر بگیرید

 ایده هاى خوب و مشخصى را براى آنها ابداع می کنند.



نکته

به طور کلى افرادى که سه شکل اول یعنى مربع، مستطیل و مثلث را انتخاب

 مى کنند در جهت مسیر ویژه در حرکت هستند و کارها را به طور منطقى

 و اصولى انجام مى دهند ولى ممکن است خلاقیت کمى داشته باشند.


اما گزینش دایره و منحنى نشان دهنده خلاقیت و برون گرایى است.

چنین افرادى به موقعیت هاى جدید و سایر افراد دسترسی پیدا می کنند

 اما چندان اصول گرا و قابل اعتماد نیستند.


 

کاربرد تست

این تست براى ارزیابى افراد نسبت به موقعیت شغلى شان کاربرد دارد

و یا به منظور پى بردن به این نکته که اشخاص مختلف تا چه حد مى تواند با هم

 کار کنند. اگر شما بشدت علاقه مندید که یک کار خاص و اصولى را انجام دهید ،

 یک فرد مربع دوست میتواند همکار خوبى برایتان باشد.

 همچنین اینگونه افراد براى کار در دوایر حسابرسى هم کاملاً مناسبند.

 اگر کارها نیاز به سازماندهى گروهى داشته باشد مثلث دوستان در پیشبرد فعالیت ها

موفق خواهند بود. این افراد مى توانند مجرى خوبى باشند چون اهداف را مشخص

 و اطمینان مى یابند که دستیابى به آنها ممکن است. براى هر نوع

ارتباطات حضورى افرادى که دایره را انتخاب مى کنند، بهترین هستند.

آنها مى توانند یک کارمند خوب، مسؤول پذیرش یا فردى باشند که به مشتریان خود

خدمات مناسبى را ارائه مى دهند. بالاخره افرادى که شکل مورد علاقه شان

 منحنى است همیشه ایده هاى تازه دارند و به طور مثال

 براى کار در شرکت هاى تبلیغاتى مناسبند .

 

 

www.http://bahar-20.com