امام خمینی (رض) در کتاب تحریر الوسیله مى گوید: گناهان کبیره ، بسیار است ، بعضى از آنها عبارتند از:
1- نا امیدى از رحمت خدا.
2- ایمن شدن از مکر خدا.
3- دروغ بستن به خدا یا رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و یا اوصیاى پیامبر علیهم السلام
4- کشتن نا بجا.
5- عقوق پدر ومادر
6- خوردن مال یتیم از روى ظلم .
7- نسبت زنا به زن با عفت .
8- فرار از جبهه جنگ با دشمن .
9- قطع رحم .
10- سحر و جادو.
11- زنا. 12- لواط.
13- دزدى .
14- سوگند دروغ .
15- کتمان گواهى . (در آنجا که گواهى دادن واجب است )
16- گواهى به دروغ .
17- پیمان شکنى .
18- رفتار بر خلاف وصیّت .
19- شرابخوارى .
20- رباخوارى .
21- خوردن مال حرام .
22- قمار بازى .
23- خوردن مردار و خون .
24- خوردن گوشت خوک .
25- خوردن گوشت حیوانى که مطابق شرع ذبح نشده است .
26- کم فروشى .
27- تعرّب بعد از هجرت . یعنى انسان به جایى مهاجرت کند که دینش را از دست مى دهد.
28- کمک به ستمگر.
29- تکیه بر ظالم .
30- نگهدارى حقوق دیگران بدون عذر.
31- دروغگویى .
32- تکبر.
33- اسراف و تبذیر.
34- خیانت .
35- غیبت .
36- سخن چینى .
37- سر گرمى به امور لهو.
38- سبک شمردن فریضه حج .
39- ترک نماز.
40- ندادن زکات .
41- اصرار بر گناهان صغیره.
از این میان شرک به خدا و انکار آنچه را که خداوند دستور داده ، و دشمنى با اولیاى خدا، از بزرگترین گناهان کبیره است.
همانگونه که بیان شد طبق فتواى امام خمینى قدس سره گناهان کبیره ، بسیار
است و آنچه در بالا ذکر شد قسمتى از آنها است ، مثلا توهین به کعبه و قرآن
و پیامبر( صلّى اللّه علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) یا ناسزا گفتن
به آنها و بدعت گذارى و.... از گناهان کبیره است .
http://www.goftomanedini.com/
I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام
I am thankful for being sick once in a while,
because it reminds me that I am healthy most of the timeخدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم
I am thankful for the husband who snoser all night,
because that means he is healthy and alive at home asleep with meخدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم
این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است
I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes,
because that means she is at home not on the streetخدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند
I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employedخدا را شکر که مالیات می پردازم، این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم
I am thankful for the clothes that a fit a little too snag,
because it means I have enough to eatخدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم
I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day,
because it means I have been capable of working hardخدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم
I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning,
because it means I have a homeخدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم، این یعنی من خانه ای دارم
I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot,
because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportationخدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم
و هم اتومبیلی برای سوار شدن
I am thankful for the noise I have to bear from neighbors,
because it means that I can hearخدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم، این یعنی من توانائی شنیدن دارم
I am thankful for the pile of laundry and ironing,
because it means I have clothes to wearخدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم
I am thankful for the becoming broke on shopping for new year,
because it means I have beloved ones to buy gifts for themخدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم
Thanks God... Thanks God... Thanks God
خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر
www.cloob.com
آغاز امامت امام مهربان حضرت مهدی(عج) را تبریک میگویم
حکیمه خاتون علیهاالسلام ، عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند: وقتی هنگام تولد مهدی(عج) رسید، امام زمان(عج) را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: «به یکتایی خدا گواهی می دهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیه السلام ، وصی رسول خداست». سپس یک یک امامان را شمرد تا به خود رسید. امام زمان(عج) از هنگام تولد تا زمانی که پدرش به شهادت رسید، مخفی بود و فقط تعداد خاصی از یاران، او را می دیدند و مسائل خود را از ایشان می پرسیدند. حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. چنان که در روایات آمده، محل زندگی امام زمان(عج) در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی علیه السلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ باشد.
آغاز امامت
سالهای اول زندگی حضرت مهدی (عج الله تعالی شریف) گذشت تا اینکه به سال 260 هجری در سن پنج سالگی پدر عزیزش را از دست داد .
در پی این حادثه غم انگیز، امامت و رهبری شیعیان به آن حضرت انتقال یافت . حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهای الهی همان را داشت که دیگر امامان داشتند و این مقام و منزلتی بود که خدای تعالی به حضرت عنایت فرمود . .
حضرت مهدی (علیه السلام) به دور از دیده مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشت . جعفر، عموی آن حضرت با استفاده از این مسئله به دروغ خود را جانشین و وارث حضرت عسگری (علیه السلام) معرفی کرد و به همین علت است که او را کذاب لقب داده اند .
ابوالادیان ، از خادمان امام حسن عسگری (علیه السلام) در ان مورد می گود: صدای شیون از منزل امام حسن عسگری (علیه السلام) بلند بود و جعفر بن علی برادر آن حضرت را نیز دیدم که بر در خانه نشسته بود و شیعیان نیزاو را تسلیت وتبریک می گفتند(تسلیت برای رحلت برادر وتبریک برای جانشینی) با خود گفتم که اگر این شخص امام باشد امامت از بین می رود! زیرا من پیشتر او رامیشناختم، شراب می خورد و قمار می باخت و تنبور می نواخت . در این حال عقید خادم بیرون آمد و به جعفر گفت : آقای من ! برادرت را کفن کردند برخیز و بر او نماز گزار.
جعفر و شیعیان همراه وی داخل شدند . چون در خانه جای گرفتیم دیدیم که پیکر حضرت عسگری صلوات الله علیه را کفن کرده برروی تابوتی نهاده اند . جعفر پیش ایستاد که بر برادر نماز گزارد. چون خواست که تکبیر گوید ناگاه کودکی گندمگون پیچیده موی و گشاده دندان بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت:ای عمو! پس بایست که من سزاوارترم به نماز برپدرم.
جعفر که رنگ از چهره اش پریده بود عقب رفت و آن کودک پیش ایستاد و بر پدر نماز خواند.
خبر وجود فرزندی از امام حسن عسگری (علیه السلام) انتشار یافت و مأموران حکومتی به سعایت جعفر کذاب بر تفتیش و جستجوی خود شدت بخشیدند. در این راه آزار و اذیتهای فراوان برای خانواده حضرت عسگری (علیه السلام) فراهم آوردند . ولی تلاشهای آنان حاصلی در بر نداشت .
جعفر کذاب نیز از ادعای خود طرفی نبست و تنها توانست میراث آن حضرت را به یغما برد . در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی ادامه یافت . ولی پیگیری و تعقیب دشمن خطری بس جدی بودکه جان امام دوازدهم را تهدید می کردهمین امر وپار ه ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده مردم زندگی کنند .
رضا جان در آخرین روز از ماه صفر تو را به آبروی فاطمه زهرا
تو را به خواهر مهربانت قسم میدهم که ما را نجات بده
نجات از این دنیا
نجات از بدی
نجات از زشتی
رضا جان بخواه تا منم بیا پیشت
واسه تو که کاری نداره
رضا جان کمک کن
رضا جان....